بررسی بیداری لینک: بازگشتی تازه در فرنچایز زلدا

2024 نویسنده: Abigail Brown | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 06:46

خط پایین

Link's Awakening یکی از جذاب ترین برداشت های بصری از یک بازی کلاسیک است که تا به امروز دیده ایم. اگر عاشق سیاه چال زدن زلدا هستید، این بازی یک بازی ضروری است.

Legend of Zelda Link's Awakening

ما The Legend of Zelda: Link's Awakening را خریداری کردیم تا بازبین متخصص ما بتواند آن را به طور کامل آزمایش و ارزیابی کند. برای بررسی کامل محصول ما به خواندن ادامه دهید.

با ارتقای عظیم فناوری در چند نسل اخیر کنسول، خارش فزاینده ای برای بازسازی بازی های مورد علاقه ما در گذشته ایجاد شده است.وارد The Legend of Zelda: Link's Awakening شوید، یک بازسازی سوئیچ از یک بازی کلاسیک Game Boy از سال 1992. این بازسازی یک بازسازی زیبا است که هم به روح و هم به گیم پلی بازی اصلی وفادار می ماند، به گونه ای که تعداد کمی از بازسازی ها موفق به انجام آن می شوند. خاموش.

نگاهی به برخی از بهترین بازی‌های نقش‌آفرینی نینتندو سوییچ که می‌توانید بخرید بیاندازید.

طرح داستان: یک روایت لذت بخش

در حالی که مطمئناً از نظر داستانگویی در سطح The Last of Us یا The Witcher 3 نیست، بیداری لینک در طول زمان پخش خود روایت بسیار لذت بخشی را ارائه می دهد. لینک از طریق دریا در حال سفر بود که طوفانی او را گرفت و در جزیره کوهلینت سرگردان کرد. او تا زمانی که ماهی باد را از کابوس خود بیدار نکند نمی تواند آنجا را ترک کند، اما وقتی این کار را انجام دهد چه اتفاقی می افتد؟

در طول سفر لینک، با ساکنان جزیره کوهلینت ملاقات می کنید: مارین شیرین، که رویای رفتن را برای آواز خواندن برای تمام جهان دارد. خانم میو میو که از Champs به عنوان حیوان خانگی نگهداری می کند. اولریرا، که همیشه برای صحبت کردن از طریق تلفن احساس خارش می کند، اما به فکر یک ملاقات حضوری است.شخصیت‌های این بازی شخصیت‌های زیادی دارند و هر کدام مانند شما به زندگی خود ادامه می‌دهند.

برای طرفداران دیگر فرنچایزهای نینتندو، به ویژه فرنچایز ماریو، کمئوهای زیادی در جهان وجود دارد. Goombas، Piranha Plants، Cheep Cheeps، Mr. Write و موارد دیگر وجود دارد. در همین حال، دوستان و دشمنان معمولی لینک در هیچ کجا یافت نمی شوند - نه Zelda، نه Ganon. از نظر داستانی، این یک بازی معمولی زلدا نیست.

برخلاف بسیاری از بازسازی‌ها، Link's Awakening تمام تلاشش را می‌کند تا گیم‌پلی بازی را تا حد ممکن نزدیک به نسخه اصلی نگه دارد

جالب ترین شخصیت خود ماهی باد یا به طور خاص، چیزی است که نشان دهنده آن است. سفر لینک برای بیدار کردن ماهی باد، تعریف واقعی واقعیت و خاطراتی که می خواهید داشته باشید را زیر سوال می برد. از اینجا به بعد کمی به اسپویلرها می پردازم، بنابراین اگر نمی خواهید لوس شوید، بدانید که بیداری لینک سفری عمیقاً احساسی را فراهم می کند که عاشق آن خواهید شد.

در طول بازی، واضح است که هدف لینک ترک جزیره است. بیدار کردن ماهی باد تنها راه برای انجام این کار است. با این حال، بیدار کردن ماهی باد، جزیره کوهلینت را به همراه تمام افرادی که در آن زندگی می کنند، پاک می کند. بازی از شما می‌پرسد که آیا ساکنان آن، خاطراتی که ایجاد کرده‌اید، مبارزاتی که با آن‌ها روبرو شده‌اید، تا به حال واقعی بوده‌اند یا همه آنها یک رویا بوده‌اند. از شما می پرسد: برای وقت خود در جزیره کوهلینت چقدر ارزش قائل هستید؟

در پایان بازی، لینک لبخند می زند. برای او، اگرچه جزیره کوهلینت دیگر وجود ندارد، اما زمان او در آنجا واقعی بود. مردم واقعی بودند. چالش ها واقعی بودند. تجربه او واقعی بود. او با همه اینها خداحافظی کرد، اما همه اینها هنوز در درون او و در درون ماهی باد، که با خواندن آهنگ ماهی باد بالای سر پرواز می کند، زنده است. فقط به این دلیل که چیزی (یا کسی) از بین رفته است به این معنی نیست که دیگر زنده نیست. شما این قدرت را دارید که آن خاطرات، آن رویاها را زنده نگه دارید.

در نهایت، این بازی قصیده ای از گذشته است، جشنی از خاطرات شما و مردم و زمان هایی که دوست داشته اید.آنها ممکن است دیگر در اطراف نباشند، اما تا زمانی که شما تصمیم بگیرید آنها را در حافظه خود زنده نگه دارید، وجود خواهند داشت. شما نباید از رها کردن گذشته خود بترسید، زیرا همیشه بخشی از شما خواهد بود، همانطور که جزیره کوهلینت همیشه بخشی از Link and the Wind Fish خواهد بود.

بازی: نزدیک به نسخه اصلی

برخلاف بسیاری از بازسازی ها، Link’s Awakening تمام تلاش خود را می کند تا گیم پلی بازی را تا حد ممکن نزدیک به نسخه اصلی نگه دارد. برخی از تغییرات کیفیت زندگی ایجاد شد، مانند ایجاد مکانیک های خاص به ارتقاء دائمی (به عنوان مثال، دستبند قدرت)، اما توسعه دهندگان مراقب بودند که سایر عناصر را دست نخورده باقی بگذارند. این نگاهی جالب به محدودیت‌های کنسول‌های بازی گذشته و اینکه چگونه برخی از انتخاب‌های طراحی امروزی به سادگی قدیمی به نظر می‌رسند، ارائه می‌کند، در حالی که انتخاب‌های دیگر می‌توانند فرصتی برای تأمل ایجاد کنند که در تلاش توسعه‌دهندگان بازی برای راحت‌سازی بازی‌ها از دست رفته است.

برای مثال، به جای اینکه به طور دائم به مثلاً یک ضربه گیر یا ماشه نگاشت شود، باید پر راک (توانایی پریدن خود) را مجهز کنید.بازی به شما دو اسلات توانایی می دهد که در آن بیشتر بین پریدن، پودر جادویی، بمب، بومرنگ، بیل و کمان می چرخید. من اساساً پرش را همیشه به یک شکاف محدود می‌کردم و در صورت نیاز بین بقیه می‌چرخانم.

چرخش بین توانایی‌ها زمان گرانبهایی را از طریق موجودی و دکمه‌های نقشه‌برداری مجدد من می‌طلبد، اما همچنین باعث شد که از هر توانایی بیشتر قدردانی کنم و قبل از اینکه ببینم مجبور به تغییر به دیگری هستم، سعی کنم مفید بودن آن را افزایش دهم. می‌توانستند آن‌ها را به D-pad بلااستفاده نگاشت کنند، اما این ناراحتی کوچک واقعاً باعث شد به مکانیزم‌هایی که در بازی داشتم فکر کنم و باعث شد به جای استفاده از «بهترین» پیش‌فرض، با ابزارهایی که در اختیار داشتم خلاق‌تر باشم. راه حل.

هنگام طراحی زیبایی شناسی جدید این بازسازی، تیم توسعه می خواست حس یک دیورامای کوچک اسباب بازی را به تصویر بکشد. منجر به یکی از زیباترین بازی های سوییچ شد.

خط پایین

مبارزه در Link's Awakening فوق العاده ارزشمند است.دشمنان در الگوهای قابل پیش بینی حرکت می کنند که به راحتی قابل تشخیص است اما تسلط بر آنها دشوار است. زمان بندی برای از بین بردن اوباش و جلوگیری از حملات آنها یا جلوگیری از آنها مهم است. باس فایت ها اغلب به تاکتیک های خلاقانه تر و منحصر به فردی نیاز دارند که در جای دیگر بازی دیده نمی شوند. شاید روسای خاصی نیاز به قورت دادن یک بمب داشته باشند یا برخی دیگر باید از لامپ خود بیرون بیایند. هر اوباش جدید تا زمانی که بهترین راه را برای از بین بردن آنها پیدا نکنید، شما را در فکر نگه می دارد.

طراحی پازل: عمدتاً آزمون و خطا

جایی که Link's Awakening کرک های خود را به عنوان یک بازی Gameboy از سال 1992 نشان می دهد در طراحی پازل خود قرار دارد. برخی از پازل ها نیاز به تفکر هوشمندانه داشتند، مانند الگوهای پرش مهره های شطرنج، اما برخی دیگر یک بازی آزمون و خطا بودند. من خیلی مشخص نمی‌شوم تا بازی را خراب نکنم، اما باید بیشتر از زمانی که می‌خواهم اعتراف کنم به راهنماها تکیه می‌کردم، زمانی که راه‌حل یک معما شامل انجام یک کار خاص با یک ترتیب خاص بود، و نه در سرنخ های بازی برای اشاره به وظایف و ترتیب ارائه شد.پازل ها نه آنقدر که آزمونی برای نبوغ بودند، بلکه مانعی برای یک بازی عالی بودند.

با این وجود، دیدن رویکرد این بازی خاص در مورد پازل ها فرصتی عالی برای تامل در مورد چگونگی رشد سری Legend of Zelda از زمان بیداری لینک بود. این همیشه یک سری شناخته شده برای پاداش دادن به گیم پلی هوشمندانه بوده است. سیاه‌چال‌های Ocarina of Time برخی از پازل‌های مورد علاقه من در تمام دوران‌ها را دارند که توانایی شما را در تشخیص الگوهای پنهان در هرج و مرج آزمایش می‌کنند، و Breath of the Wild به لطف راه‌حل‌های مبتنی بر فیزیک برای مشکلات رایج، طرز تفکر ما را نسبت به محیط‌های جهان باز متحول کرد.

در مقابل، Link's Awakening بسیار نزدیکتر به بازی های پازل قدیمی مانند Myst یا حتی چیزی مانند Ace Attorney است. راه حل ها نیاز به تفکر هوشمندانه دارند، اما اغلب مشکلات بیشتر شبیه معما هستند و تنها یک راه حل خاص را امکان پذیر می کنند. آنها محدودیت‌های بازی‌های ویدیویی را به‌عنوان بسته‌های کد مثال می‌زدند. همراه با نرم‌افزار، پازل‌ها در بازی‌ها به گونه‌ای پیشرفت کرده‌اند که راه‌حل‌های غیرمتعارفی را امکان‌پذیر می‌کنند که واقعاً فقط در محیط‌های انعطاف‌پذیرتر، مانند بازی‌های RPG رومیزی یا، خوب، در زندگی واقعی مجاز بودند.اگر می‌خواهید نمونه‌ای از حل مسئله منحصربه‌فرد را که برجسته می‌کنم بخواهید، به شما پیشنهاد می‌کنم به افرادی که سعی در حل معبدهای Breath of the Wild به روش‌های کاملاً جدید دارند نگاه کنید.

گرافیک: یکی از بهترین بازی های سوییچ به نظر می رسد

هنگام طراحی زیبایی شناسی جدید این بازسازی، تیم توسعه می خواست حس یک دیورامای کوچک اسباب بازی را به تصویر بکشد. به یکی از زیباترین بازی های سوییچ منجر شد، که در مقابل غول هایی مانند The Legend of Zelda: Breath of the Wild و Luigi's Mansion 3 قرار گرفت. مقایسه آن با بازی هایی مانند God of War دشوارتر است زیرا Link's Awakening دورترین بازی است. چیزی از سبک واقع گرایانه ممکن است - سعی می کند غیر واقعی را بگیرد و به آن احساس واقعی کند.

همه چیز در Link's Awakening شبیه یک مجسمه پلاستیکی کوچک است که می توانید آن را در دستان خود احساس کنید. بدون شک به طرز مضحکی جذاب است، اما آنچه واقعاً در مورد آن برجسته است، تمایل آن به پذیرش خطرات زیبایی شناختی است که از زمان Wind Waker دیده نشده است. در حالی که بازی بدون شک مدرن به نظر می رسد، اما روح یکپارچه سازی را نیز حفظ می کند که به نسخه 1992 وفادار است.

پیوند به صورت خطی در ۸ جهت حرکت می کند، همانطور که در نسخه اصلی انجام داد. تمام اشیاء و شاخ و برگ های بازی مانند یک بازی مستقل الهام گرفته از یک بازی مستقل، کاشی های نامرئی را اشغال می کنند. بازی از نظر قرارگیری، احساس و مکانیک زیربنایی در مورد نسخه اصلی تغییرات بسیار کمی دارد. به نظر می رسد که نینتندو نسخه اصلی را گرفته است و به تازگی یک لایه رنگ زیبای تازه به آن اضافه کرده است، و در بیشتر موارد، به زیبایی کار می کند.

در بالای سرهای کارتونی و کاشی های چمن، جلوه های بصری زیادی برای افزودن به محیط وجود دارد. آب آنقدر شفاف به نظر می رسد که می توانید رطوبت را احساس کنید. همانطور که از جنگل اسرارآمیز عبور می کنید، مه و مه گیج کننده شما را تعقیب می کند. با این حال، گاهی اوقات، اثرات مانع از بازی می شود. در میدان‌های باز، مانند میدان‌هایی که بلافاصله اطراف Mabe Village را احاطه کرده‌اند، اعوجاج لنز زیادی در لبه‌های صفحه نمایش وجود دارد، گویی واقعیت هر چه از Link دورتر است، محو می‌شود. در حالی که مطمئناً جو را اضافه می کند، از گیم پلی بازی نیز کم می کند و برنامه ریزی حرکت در این مناطق را کمی آزاردهنده می کند.

انیمیشن های این بازی ساده اما واضح هستند و حسی به سبک قدیمی دارند. هر هیولا و دوستی در این دنیا برای حرکات خود، از سبک های دویدن گرفته تا حملات و آواز خواندن گاه به گاه، حرکات خود را به سرعت در حال حرکت می کند. وضوح در مبارزات اوباش، که در آن هر الگوی حمله به وضوح نسبت به چرخه های انیمیشن تعریف شده است، واقعاً می درخشد. بنابراین، تسلط بر مبارزات در این بازی به یک آیین برای تماشای دشمنان برای زمان و نحوه ضربه زدن تبدیل می‌شود، در مقابل صرفاً سپر کردن یا طفره رفتن هر زمان که به سمت بازیکن حرکت می‌کنند.

مشکلات عملکردی جزئی در بازی وجود دارد، به خصوص اگر آن را روی داک یا خارج از کارت SD اجرا می کنید. نرخ فریم هنگام انتقال بین مناطق بازی کاهش می یابد، گاهی اوقات زیر 30 فریم در ثانیه. با این حال، این افت ها اغلب اتفاق نمی افتد، و مطمئناً مانعی در گیم پلی بازی نمی کنند یا حتی به میزان قابل توجهی بر لذت بردن تأثیر نمی گذارند.

موسیقی، SFX و صداپیشگی: موسیقی متن و SFX خوب، صداگذاری از دست رفته

این به طور همزمان ضعیف ترین و قوی ترین بخش کل بازی است. از یک طرف، موسیقی متن چشمک زن برای شنیدن لذت بخش است و کاملاً با لحن بازی مطابقت دارد. از طرف دیگر، موسیقی آنقدرها هم متنوع نیست، و بعد از مدتی احساس تکراری می‌کند، زیرا اغلب همان چند قسمت از نقشه را بارها و بارها پس می‌گیرید. شنیدن نسخه‌های ریمیکس تم‌های جهانی در حین پیشرفت بازی باورنکردنی بود، اما حتی با وجود تکراری بودن تم‌ها، من همچنان در حال زمزمه کردن زنگ‌های ماجراجویی‌ام بودم.

موسیقی متن بازی سیاه چال و طراحی SFX آن به ویژه خیره کننده است. هر یک از 9 سیاهچال تم خاص خود را دارد که کاملاً با محیط سازگار است و هر بار که وارد ورودی می شوید تنش را افزایش می دهد. جلوه‌های صوتی در این بازی آزادانه هستند، هر آیتمی که جمع‌آوری می‌کنید به شما پاداش می‌دهد با جنگل‌های کلاسیک Legend of Zelda که همه ما دوست داریم، و حس موفقیت‌آمیزی را در بازیکن برای کارهایی به سادگی شکار پری ایجاد می‌کند.کاش این بازی سینه های بیشتری داشت تا آن ملودی شیرین را بارها بشنود.

در این بازی صداپیشگی زیادی وجود ندارد که از ردپای معمولی Legend of Zelda پیروی می کند. لینک و NPC ها گهگاه در پاسخ به رویدادهای جهان غرغر و قوز می کنند. آواز مارین واقعاً زیبا است و شنیدن جیغ غافلگیرانه موبلین ها وقتی لینک را می بینند بسیار سرگرم کننده است، اما نقطه برجسته واقعی صداهای رنگارنگ لینک در جزیره کوهلینت است. او برای همه چیز سر و صدا دارد: پریدن، رانش، کشیدن، تقلا، حتی غرق شدن. شایان ستایش است، درست مانند هر چیز دیگری در این بازی.

The Legend of Zelda: Link's Awakening for the Switch یک بازسازی وفادار و نفس گیر از نسخه اصلی Game Boy است.

خط پایین

هیچ DLC فعلی برای این بازی وجود ندارد و هیچ خبری در مورد DLC آینده وجود ندارد. از آنجایی که این یک بازسازی از عنوان قبلی Legend of Zelda است، دیدن هر گونه محتوای جدیدی برای این بازی در آینده تعجب آور خواهد بود.از طرف دیگر، می‌توانید منتظر دنباله‌ی Breath of the Wild باشید.

قیمت: محتوای کافی برای قیمت نیست

من از زمانم با Link's Awakening بسیار لذت بردم، اما آیا می توانم بگویم ارزش قیمت 60 دلاری خود را دارد؟ نه. من بازی را در حدود 15 ساعت شکست دادم و بعد از بازی چیز زیادی وجود ندارد به جز ساختن سیاهچال های سفارشی در کلبه Dampe. اگر به دنبال بازی ای هستید که یک ماه از زندگی شما را اشغال کند، این بازی به سادگی به اندازه بسیاری از عناوین سوییچ دیگر محتوا را با این قیمت ارائه نمی دهد.

مهمتر از آن، به عنوان یک بازسازی، ارزش زیادی را به بازی اصلی 1992 اضافه نمی کند. واقعاً شیک به نظر می رسد و کیفیت زندگی آن ارتقا یافته است، اما گیم پلی اصلی و مبارزات انتخاباتی تقریباً دست نخورده هستند.. اگر نسخه اصلی را بازی نکرده‌اید، یا اگر از بازی‌های مورد علاقه دوران کودکی است، آن را دریافت کنید، اما اگر از طرفداران نسخه اصلی نباشید، چیز جدیدی برای دوست‌داشتن پیدا نمی‌کنید.

افسانه زلدا: بیداری لینک در مقابل افسانه زلدا: نفس وحش

دو بازی بزرگ Zelda در سوییچ، Link’s Awakening و Breath of the Wild هستند (نمایش در آمازون). علیرغم شباهت هایی که از نظر شخصیت ها و اصول گیم پلی دارند، بازی های نسبتاً متفاوتی هستند. The Breath of the Wild بیشتر یک RPG شخصیت محور است که بر اساس تجهیزات، جنگ، غارت، کاردستی و آمار است. شباهت بیشتری با بازی های RPG دیگر مانند Witcher 3 یا God of War دارد. Link’s Awakening بیشتر یک بازی کلاسیک با نمای بالا به پایین و تمرکز پازل است. بسته به چیزی که در حال و هوای شما هستید، هر دو بازی سرگرم کننده خواهند بود، اما با 60 دلار، Breath of the Wild محتوای بسیار بیشتری برای ارائه دارد.

یک بازسازی وفادار که همه چیز را تازه نگه می دارد

The Legend of Zelda: Link’s Awakening for the Switch یک بازسازی وفادار و نفس گیر از نسخه اصلی Game Boy است. این بازی را به عنوان یک ماجراجویی سرگرم کننده و زرق و برق دار که همزمان تازه و نوستالژیک به نظر می رسد، دوباره تصور می کند. مگر اینکه هرگز به نسخه اصلی اهمیت نداده باشید، احتمالاً Link’s Awakening را دوست خواهید داشت.